بی خوابی

«بی‌خوابی» (Insomnia) یک فیلم مهیج روانشناختی آمریکایی محصول سال ۲۰۰۲ به کارگردانی کریستوفر نولان و نویسندگی هیلاری سیتز است. این اثر تنها فیلمی است که نولان صرفا آن را کارگردانی کرده و نویسندگی آن را بر عهده نداشته است. از بازیگران این فیلم می‌توان به آل پاچینو، رابین ویلیامز و هیلاری سوانک به همراه مائورا تیرنی، مارتین داناوان، نیکی کت و پل دالی اشاره کرد.

«بی‌خوابی» در جشنواره ترایبکا در تاریخ ۳ می ۲۰۰۲ به نمایش درآمد و در ۲۴ می ۲۰۰۲ در ایالات متحده اکران شد. این فیلم با بودجه تولید ۴۶ میلیون دلاری، بیش از ۱۱۳ میلیون دلار در سراسر جهان فروخت و به خاطر بازی‌های خوب پاچینو و ویلیامز مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. ویلیامز در بیست و نهمین دوره جوایز ساترن، نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و سیتز نیز نامزد بهترین نویسنده شد.

دانلود فیلم انگاشته (Tenet) با زیرنویس چسبیده و دوبله فارسی + پخش آنلاین

تولید

The Prestige Hugh Jackman Bow c

رابین ویلیامز در بی‌خوابی نقش یک شخصیت شرور را ایفا می‌کند و از نقش‌های کمدی که قبلا به خاطر آن‌ها شناخته شده بود فاصله می‌گیرد. نولان درباره تصمیم خود برای انتخاب ویلیامز گفت: «من فکر می‌کنم مخاطبان احساس می‌کنند که یک رابین ویلیامز جدید را دیده اند.»

«بی‌خوابی» طی یک دوره سه ماهه از آوریل تا ژوئن ۲۰۰۱ فیلم‌برداری شد. صحنه هوایی اولیه بر فراز یخچال کلمبیا در نزدیکی والدز آلاسکا و صحنه عبور هواپیما بر فراز کانال پورتلند، در نزدیکی هایدر آلاسکا تصویربرداری شد. هم‌چنین صحنه‌ای که دورمر به همکار خود در ساحل صخره‌ای در مه شلیک می‌کند، خارج از ونکوور فیلم‌برداری شده است. دهکده امکومیت، جایی که آپارتمان فینچ در آن قرار دارد و صحنه تعقیب و گریز در آن رخ می‌دهد، در جزیره ونکوور در پورت آلبرنی قرار دارد. علاوه بر این، صحنه پایانی فیلم در خانه‌ای نزدیک دریاچه آلانا در انتهای شمال غربی استرون، خارج از بریتیش کلمبیا فیلم‌برداری شده است. گروه سازنده برای این صحنه پایانی، خانه و اسکله فینچ را از ابتدا ساختند و پس از اتمام فیلم‌برداری در اواخر ژوئن ۲۰۰۱، قطعات آن را از هم جدا کردند و از بین بردند.

نقد و بررسی فیلم بی‌خوابی

نقد و بررسی فیلم بی‌خوابی

کریستوفر نولان، کارگردان بریتانیایی‌الاصل فیلم‌های درام‌ «تعقیب» و «انگاشته»، پیچیدگی‌های روایی آن فیلم‌ها را در «بی‌خوابی» اصلاح کرده تا یک فیلم مهیج نوآر باشکوه را به مخاطبان ارائه دهد که یک اثر بازسازی‌ شده برگرفته از یک فیلم نروژی با بازی استلان اسکاشگارد به کارگردانی اریک اسکولدبرگ در سال ۱۹۹۷ است. نولان فیلمی با حال و هوای قدیمی و کهنه و در عین حال از نظر ظاهری، مدرن ساخته که تنشی روانی را به ذهن‌ بیننده منتقل می‌کند.

فیلم به جای تاریکی و سایه، در روشنایی همیشگی و پیوسته و ۲۴ ساعته شهری کوچک در آلاسکا در ماه‌های تابستان روایت می‌شود، جایی که جسد دختر نوجوانی که بر اثر ضرب و شتم مرده، کشف شده و در بدنش نشانه‌هایی از یک قتل آیینی دیده می‌شود. یک کارآگاه از لس‌آنجلس می‌آید تا به پلیس‌ محلی در دستگیری قاتل کمک کند. او این ماموریت را ماموریت پایانی خود در نظر گرفته، زیرا با اداره پلیس لس‌آنجلس به مشکل خورده است. تحقیقات او به طرز وحشتناکی اشتباه پیش می‌رود و وجدان ناخوش او، آگاهی‌ وی از اتمام دوران کاری و به‌هم‌ریختگی ریتم زندگی شبانه‌روزی کاری با وی کرده‌اند که این کارگاه از شدت بی‌خوابی دیوانه شود.

آن دسته از افرادی که از بی‌خوابی رنج نمی‌برند، شاید فکر کنند این جملات، مغلطه‌ای آزاردهنده هستند اما در واقع شرایط فیزیکی تنها یکی از معضلات این مسئله به حساب می‌آیند. آل پاچینو در نقش این کارآگاه افسرده به نام ویل دورمر بازی می‌کند و چه انتخاب درستی! او با چهره پف کرده و خسته‌اش و چشمان سیاه و بی‌حالش، وحشت و استرس بی‌خوابی را به راحتی به بیننده منتقل می‌کند. پاچینو در این‌جا نسبت به شخصیتش در پدرخوانده، بسیار ظریف‌تر و بدخلق‌تر است.

دورمر به شهر جدید می‌آید. سپس یک افسر جوان محلی به نام الی بور، با بازی هوشمندانه هیلاری سوانک (با رفتاری قهرمانانه) همراهش می‌شود و حتی در ادامه به او می‌گوید که یکی از پرونده‌های درخشان دورمر در لس‌آنجلس موضوع پایان‌نامه دانشگاهی وی بوده است.  هیچ رابطه خاصی بین آن‌ها وجود ندارد و هم‌چنین از کلیشه‌های جنسی نیز خبری نیست. در ادامه نیز بلافاصله مشخص می‌شود که پاچینو ابزار احساسی لازم را برای ایجاد علاقه‌ای عاشقانه در سوانک ندارد. رابطه دورمر (که وضعیت تاهل او یک راز ناشناخته است) با این دختر، فراتر از عشق و رابطه جنسی است. زندگی و شغل دورمر از احساسات عادی تخلیه شده و او در اکثر مواقع پریشان و ناخوش است. صداها به طور غیرعادی برایش بلند هستند و نور به طور غیرطبیعی بسیار روشن است. او مانند تراویس بیکل در راننده تاکسی اسکورسیزی است که با روان پریشی، به روند تزلزل خود خیره شده است.

این شهر بی‌روح با حضور شرور فیلم که با خونسردی در اواخر فیلم معرفی می‌شود، در تضاد است. والتر یک نویسنده محلی داستان‌های پلیسی با بازی رابین ویلیامز است که با قربانی دوست شده بود. هنگامی که او را برای بازجویی می‌آورند، دورمر با عصبانیت سعی می‌کند به والتر مشت بزند و همکارانش که شوکه شده‌اند او را کنار می‌کشند. نحوه اجرای این صحنه از سوی پاچینو و ویلیامز فوق‌العاده است. والتر با حالتی از خود راضی و روان‌پریش، نسبت به شیفتگی جنسی خود به دختر مرده بی‌اعتناست و صدایش مانند زمزمه‌ای عجیب و غریب به نظر می‌رسد.

فیلم بی‌ خوابی

نولان در جایی از فیلم یک سکانس تعقیب و گریز عجیب و غریب، شبیه رویا، بین این دو مرد را لابه‌لای کنده‌های چوبی در رودخانه‌ای یخ‌زده تصویر می‌کند. پاچینو دیالوگی در فیلم دارد که به ویلیام غرغر می‌کند و می‌گوید: «تو هیچ خاصیتی نداری، تو به همان اندازه پیچیده هستی که یک توالت مسدود برای یک لوله‌کش، پیچیده است.»

گرچه نولان از در هم ریختن روایت، مانند باقی آثارش، خودداری می‌کند اما برخی از آشفتگی‌ها و سردرگمی‌های ظاهری از طریق فلش‌بک‌ها و به شکلی خاص ویرایش شده‌اند که آرامش ذهن همیشه بیدار دورمر را می‌شکنند. این تصاویر فلش‌بک غیرقابل توضیح و غیرقابل تحلیل هستند، تا این که دورمر دلیل مشکلاتش با پلیس لس‌آنجلس را که مرتبط‌ با یک پرونده کودک‌ربایی وحشتناک در کالیفرنیاست فاش می‌کند. بی‌خوابی جایگاه کریستوفر نولان را به عنوان یکی از استعدادهای جریان اصلی سینما تثبیت می‌کند یا بهتر است بگوییم بیشتر تثبیت می‌کند و پاچینو نیز مطمئنا رضایت‌بخش‌ترین نقش خود را در اواخر دوران کاری‌اش به تصویر می‌کشد.

همچنین بخوانید : بررسی تمام فیلم های کریستوفر نولان

غیرعادی است که یک فیلم هیجان‌انگیز به مسائل اخلاقی و مضمون گناه وابستگی دارد. «بی‌خوابی» نولان از الزام اجباری هالیوود مبنی بر این که همه فیلم‌های هیجانی باید با تیراندازی به پایان برسند اجتناب نمی‌کند. فقط یک مدیر استودیو می‌تواند توضیح دهد که چرا در فیلمی که تعلیق روان‌شناختی آن بسیار بالاست، به اکشن ظاهری (صرفا به خاطر ماهیت اکشن) نیاز داریم.

این که چرا نولان این بازسازی را بر عهده گرفت به راحتی قابل درک است. «یادگاری» در نوع خود بی‌نظیر بود اما از طرف دیگر «بی‌خوابی» فیلمی با فضای زیاد برای کارگردانی است که یک لوکیشن متمایز در مناطق دوردست دارد، دنیایی که در آن پیچیدگی‌های یک شهر بزرگ به انتخاب‌ها و تصمیمات روشن تبدیل می‌شود. این مسئله که همیشه روز روشن است بسیار مهم محسوب می‌شود. معضل این کارآگاه پلیس این است که احساس می‌کند مردم همیشه او را تماشا می‌کنند و وی هیچ جایی برای پنهان شدن ندارد، حتی در کابوس‌هایش.

فیلم بی‌خوابی

اما منتقدان بسیاری نظرات متفاوت خود را درباره این فیلم، در نشریات و سایت‌های مختلف بیان کرده‌اند که با هم چند مورد از آن‌ها را می‌خوانیم:

لو لومنیک از نیویورک پست

امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰

«بی‌خوابی» یکی از معدود بازسازی‌های آمریکایی است که فیلم اروپایی نسخه اصلی خود را بهبود می‌بخشد.

مایک کلارک از یواس‌ای تودی

امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰

این بازسازی کاملا با فیلم اصلی نروژی تناسب دارد و تمام چیزی را که برای ارائه یک پیش‌فرض عجیب و غریب لازم است یدک می‌کشد.

دسون تامسون از واشنگتن پست

امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰

«بی‌خوابی» فیلمی هیجان‌انگیز است که سبک، ساختار و ریتم آن چنان با داستان ادغام شده که نمی‌توانید آن‌ها را از هم جدا کنید.

الکس اسکات از نیویورک تایمز

امتیاز: ۹۰ از ۱۰۰

زیبایی غیرعادی منظره به نولان فرصتی برای بازی می‌دهد و او به طرز چشم‌گیری از آن استفاده می‌کند. کارگردان و فیلم‌بردار با استعدادش، والی فایستر، به وضوح از این همه زیبایی، نهایت بهره را می‌برند.

منابع:

https://www.theguardian.com/film/2002/aug/30/1

https://www.rogerebert.com/reviews/insomnia-2002

https://www.metacritic.com/movie/insomnia/critic-reviews

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه داستان فیلم را اسپویل می‌کند؟