«پرستیژ» کریستوفر نولان تقریبا همه عناصر مناسب فیلمهای مرتبط با جادو و شعبده را دارد. مایکل کین در ابتدای فیلم میگوید که هر ترفند جادویی شامل سه چیز است: اول، تعهد و پیمان که در آن، یک موقعیت و شرایط به ظاهر واقعی به مخاطب ارائه میشود. دوم، چرخش که در آن واقعیت اولیه به چالش کشیده میشود و سوم، پرستیژ که همه چیز در آن دوباره درست میشود. برای مثال در فیلم، همیشه یک زن در یک محفظه قرار میگیرد. محفظه با اره به دو نیم تقسیم میشود و در نهایت به شکلی جادویی، قربانی به صورت صحیح و سالم پیدا میشود.
«پرستیژ» نولان به صورت استعاری و برخلاف فیلمهای دیگر او مانند انگاشه (Tenet) به دو قسمت تقسیم و در ادامه بازسازی میشود. این داستان در لندن ویکتوریایی روایت میشود، زمان و مکانی که افراد زودباور به شعبده و جادوی سیاه اعتقاد داشتند. رمان جادوگر سامرست موام آن دوره را به خوبی در پرتره داستانی خود از آلیستر کرولی، «شرورترین مرد جهان» به تصویر میکشد، کسی که این توهم را برای مردم ایجاد کرد که واقعا نیروهایی عجیب و غریب دارد. این روزها که اکثر ما نیز کمتر خرافاتی هستیم، هنر فنی دیوید کاپرفیلد است که ما را تحت تاثیر قرار میدهد. ما میبینیم که او این ترفندها را انجام میدهد اما یک لحظه هم به واقعی بودن آنها باور نداریم.
دانلود فیلم پرستیژ (The Prestige) با زیرنویس چسبیده و دوبله فارسی + پخش آنلاین
هودینی، شخصیتی که خط رابطی بین اعمال به اصطلاح جادویی قدیم و ترفندهای مبتکرانه حال حاضر بود، تلاش میکرد توضیح دهد که هر کاری که انجام میدهد صرفا یک حقه است. وی به هر کس که راز شعبده به ظاهر ماوراء طبیعی او را برملا میکرد پاداش میداد که البته هیچکس موفق به دریافت این پاداش نشد. رندی بزرگ نیز به همین سنت ادامه داد و برای مثال قاشقها را به راحتی خم میکرد. با این حال حتی در زمان هودینی نیز کسانی بودند که اصرار داشتند او جادوی واقعی میکند.
دنیل مارک اپستاین در سال ۱۹۸۶ در یکی از نشریات، نقدی درباره معتقدان به جادوی هودینی نوشت و آنها را مسخره کرد. موضوع این بود که هودینی واقعا خود را از قید و بند و التزامات مهر و مومشده شعبدهبازی رها کرد. البته بسیاری نیز استدلال میکردند که ترفندهای او از نظر فیزیکی غیرممکن و بنابراین حتما ماوراء طبیعی هستند.
ما در «پرستیژ» با دو شاگرد شعبدهباز، رابرت انجیر (هیو جکمن) و آلفرد بوردن (کریستین بیل) آشنا میشویم که به عنوان داوطلبان تقلبی از بین تماشاگران برای میلتون شعبدهباز کار میکنند. آنها دست و پای یک دختر، در واقع همسر رابرت، جولیا (پایپر پرابو) را میبندند و او را به داخل محفظهای پر از آب میفرستند. جولیا که زیر پردهها پنهان شده، به نحوی فرار میکند اما یک شب، آلفرد گرههایش را خیلی محکم میبندد و جولیا نمیتواند فرار کند و زمانی هم که مایکل کین برای نجات او با تبر روی صحنه میرود، دیگر خیلی دیر شده است.
این حادثه باعث ایجاد یک نفرت مادامالعمر بین رابرت و آلفرد میشود که در طی این گیر و دار، هر دو در این حرفه بسیار پیشرفت میکند. آلفرد (که بعدا عاشق دستیار جدیدش الیویا با بازی اسکارلت جوهانسون شده) در نمایشهای خود اجرایی به نام مرد گمشده را ارائه میدهد که در آن، او از یک طرف از دری خارج میشود و بر روی همان صحنه و فورا از دری دیگر بیرون میآید. اما این کار چگونه از نظر فیزیکی ممکن است؟ رابرت مشتاق پیدا کردن راز این ترفند میشود.
نولان با «فراموشی» و «بتمن آغاز میکند» (که یکی بازسازی هالیوودی از یک فیلم نروژی و دیگری احیای یک فرنچایز بود) شتاب خود را حفظ کرد. او در هر دو، مضامینی را از فیلمهای قبلی دنبال میکند که همچنان آنها را در «پرستیژ» نیز مورد بررسی قرار میدهد، از جمله ماهیت زمان و ادراک، رقابتهای خطرناک، تغییر و زیر سوال بردن هویتها.
انجیر یک شعبدهباز درجه دو اما یک شومن درخشان است. از طرف دیگر بوردن یک شعبدهباز نابغه به حساب میآید اما در ارائه خود ضعیف است. رابطه آنها از جهاتی شبیه رابطه سالیری و موتزارت در آمادئوس است. این رقابت هر دو مرد را به سمت جنون سوق میدهد اما چه چیزی این میل به فریب دادن و ایجاد معما را به وجود میآورد و چرا مردم از فریب خوردن و حیران شدن لذت میبرند؟
این فیلم خط روایی ثابتی ندارد و در زمان حرکت میکند و داستان در میان رشتههای مختلف روایی، در حال تکمیل رابطه بین دو مرد است. انجیر در طول اقامت در ایالات متحده، در حال خواندن دفتر خاطرات رمزگذاریشده و دفترچه مخفی بوردن است که او آن را از بقیه پنهان کرده بود. در طرح کلی فیلم، تسلا در یک آزمایشگاه مجزا روی پروژههای علمی کار میکند که فراتر از قدرت کارفرمای سابقش، توماس ادیسون است. ما استنباط میکنیم که جاهطلبی انجیر این است که با استفاده از علم پیشرفته از توهمات خلقشده توسط بشر فراتر رود و این موضوع مخاطب را به قلمروهای علمی تخیلی و غرور فرانکشتاینی سوق میدهد.
شعبدهبازها رازهای خود را حتی برای همتایان خود نیز توضیح نمیدهند، مگر این که پولی بین آنها دست به دست شود (ترفند صرفا زمانی گفته میشود که پول گرفته شود). رابرت چگونه راز پرستیژ را کشف میکند؟ او تا زمینهای برفی کلرادو میرود تا از آزمایشگاه پنهان نیکولا تسلا (با بازی دیوید بویی) که ممکن است این ترفند را برای آلفرد ساخته باشد، بازدید کند. اعتقاد بر این بود که تسلا، کاشف و مخترع جریان متناوب، در آن زمان قادر به انجام انواع شگفتیها و جادوها با نیروی الکتریسیته است اما برق AC یا حتی DC چگونه میتواند شعبده مرد گمشده را توضیح دهد؟
آنچه در فیلم خواهید فهمید، چندان کارساز نیست. فیلم صرفا از ترفندی به یک ترفند دیگر میپرد. «پرستیژ» رفتهرفته به نوعی از ریل خارج میشود و قوانینی را که خودش در ابتدای کار اعمال میکند کنار میگذارد.
همچنین بخوانید : بررسی تمام فیلم های کریستوفر نولان
اما منتقدان بسیاری نظرات متفاوت خود را از این فیلم در نشریات و سایتهای مختلف بیان کردهاند که با هم چند مورد از آنها را میخوانیم:
لارنس تاپمن از شارلوت آبزرور
امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰
صحبت بیشتر درباره لایههای فیلم به معنای ریسک لو دادن داستان است. من فقط میگویم که این فیلم جایگاه نولان را به عنوان کارگردانی فوقالعاده تایید میکند.
کلودیا پویگ از یواسای تودی
امتیاز: ۸۸ از ۱۰۰
این فیلم از نظر بصری خیرهکننده و حیرتانگیز و دارای تدبیری هوشمندانه است که تماشاگران را وادار میکند تا پس از روشن شدن چراغها به خوبی فکر کنند.
میتلند مکدونا از تیوی لند
امتیاز: ۸۸ از ۱۰۰
«پرستیژ» فیلمی خیرهکننده و در عین حال مضحک است اما اگر با دقت تماشا کنید، روند داستان به شکلی بیعیب و نقص تنظیم شده است.
پیتر تراورس از رولینگ استون
امتیاز: ۸۸ از ۱۰۰
نولان فیلم را دقیقا مانند یک ترفند شعبدهبازی عالی کارگردانی میکند به گونهای که دوست دارید همان لحظه که فیلم تمام میشود دوباره آن را تماشا کنید.
اوون گلایبرمن از اینترتینمنت
امتیاز: ۸۳ از ۱۰۰
«پرستیژ» اثری فوقالعاده نیست اما با وجود خط داستانی جذابش، بسیار سرگرمکننده است.
دیوید اسکات از نیویورک تایمز
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
«پرستیژ» به کارگردانی کریستوفر نولان بر اساس فیلمنامهای که به همراه برادرش جاناتان نوشته، پر از بازیگران سختکوش، جلوههای جذاب و جزئیات زیاد، اثری پیچیده و استادانه است که با هدف ساده فریب دادن مخاطبان طراحی و ساخته شده است.
کنت توران از لسآنجلس تایمز
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
«پرستیژ» جدای از تمرکز بر شعبدهبازان، خودش آنقدر جذاب و پر از شگفتی است که به خودی خود تبدیل به یک حقه جادویی میشود.
آن هورنادی از واشنگتن پست
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
بیل و جکمن جذابیت خاص خود را به این دو کاراکتر بسیار سرد تزریق میکنند. «پرستیژ» قطعا یکی از بهترین فیلمهای سال ۲۰۰۶ است.
دانا استیونز از اسلیت
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
«پرستیژ» کاملا بدون تظاهر است و نمیخواهد پرسشهای معرفتشناختی درباره ماهیت ادراک و حافظه را بررسی کند و داستانش را به عنوان یک بازی شطرنج فریبنده و کمی سادیستی به نمایش میگذارد.
دیوید انسن از نیوزویک
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
اولین کلمات و دیالوگهای فیلم را حتما جدی بگیرید: «اگر از نزدیک و با دقت تماشا کنید پاداش خوبی خواهید گرفت.»
ریچارد شیکل از تایم
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
این فیلم با وجود تمام اشتباهات مبهمش، بسیار لذتبخش است، چرا که نولان به طرز شگفتآوری جزئیات دنیای پشت صحنه شعبدهبازی، از جمله افشاگریهایی درباره چگونگی انجام برخی از بهترین ترفندها را به تصویر میکشد.
دن جولین از امپایر
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
«پرستیژ» مسیر دشمنی تلخ دو شخصیت را دنبال میکند که اقدامات خرابکارانه آنها علیه یکدیگر هر لحظه مرگبارتر میشود.
کریس کالتنباخ از بالتیمور سان
امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰
جادوی فیلم به گونهای است که باز هم شما را در تعلیق نگه میدارد، حتی پس از پایان فیلم.
رنه رودریگز از میامی هرالد
امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰
نولان که تنها در طی چند فیلم به یک فیلمساز مطمئن و خاص تبدیل شده، داستان پیچیده خود را به شکلی جذاب ارائه میدهد.
ریک گرون از گلاب اند میل
امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰
نولان دوباره داستانی را میسازد که با وجود طرح پیچیده خود، پر از فریب و حقه است و چالشی سرگرمکننده را برای هر مخاطبی ایجاد میکند.
اسکات توبیاس از ایوی کلاب
امتیاز: ۶۷ از ۱۰۰
«پرستیژ» با وجود تمام جذابیتهای سطحیاش، یک هسته توخالی خاص دارد. شاید این مسئله طبیعی برگرفته از ذات شعبدهبازی باشد. شما به هر حال نمیتوانید خود را فریب دهید.
مایکل فیلیپس از شیکاگو تریبون
امتیاز: ۶۳ از ۱۰۰
گمان میکنم که خیلیها عاشق «پرستیژ» و ترکیبی موهومی و علمی آن شوند اما فیلمهای بسیاری در این سبک از پرستیژ بهتر هستند.
ایتان آلتر از پرمیر
امتیاز: ۶۳ از ۱۰۰
اگرچه «پرستیژ» به عنوان یک اثر جادویی ناامیدکننده است اما به عنوان یک داستان خوب، موفق ظاهر میشود. رقابت بین این دو شعبدهباز، وحشیانه و خونین و بسیار جالب است.
جک متیوز از دیلی نیوز
امتیاز: ۶۳ از ۱۰۰
«پرستیژ» با توصیف ساختار یک ترفند عالی در یک فیلم درباره همین ترفندهای عالی، در واقع قولی به مخاطب میدهد که نمیتواند به آن عمل کند. پرده سوم فیلم اصلا برای یک مخاطب سینما متقاعدکننده و جذاب نیست.
کرک هانیکات از هالیوود ریپورتر
امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰
تماشاگران ممکن است از این اثر سینمایی لذت ببرند اما شخصیتهای کلیدی آنقدر آدمهای تکنگر و سادهای هستند که جادوی واقعی یافتن یک مضمون عمیق در این داستان است.
مارک بل از فیلم تریت
امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰
اگر یک مخاطب واقعی سینما باشید وقتی همه چیز گفته و انجام میشود و شما توضیح کاملی از معنا و دلیل پشت هر عمل دریافت میکنید، خواسته و نیازتان به هیچ وجه برآورده نمیشود. البته که این یک ترفند روایی است که تماما جنبه نمایشی دارد اما فاقد روح واقعی است و در نهایت باعث ناکام ماندن مخاطب میشود.
دیوید ادلستاین از ولچر
امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰
یک سناریو باید بسیار سرگرمکننده باشد اما جادوی این فیلم واقعا خام است، شخصیتها وزن خاصی ندارند و داستان طولانی و ناخوشایند به نظر میرسد.
منبع: https://www.rogerebert.com/reviews/the-prestige-2007